دانلود پروژه مقاله الحاد، شک، یا ایمان؟ در word
یکشنبه 95/4/6 2:45 صبح| | نظر

دانلود پروژه مقاله الحاد، شک، یا ایمان؟ در word دارای 18 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود پروژه مقاله الحاد، شک، یا ایمان؟ در word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه دانلود پروژه مقاله الحاد، شک، یا ایمان؟ در word
چکیده
1 ایمان و عقل
2 عقلانیت باور
3 انواع توجیه
1_3 روشهای عادی پژوهش
2_3 روشهای غیرمتعارف
3_3 ادلّه ترکیبی
پىنوشتها
چکیده
میشل اسکریون مقاله خود را با نگاهی کوتاه به مفهوم (ایمان) و ارتباط آن با (عقل) آغاز میکند. به نظر او، ایمان حوزهای در برابر عقل و مستقل از آن نیست و میتواند مستند به شواهد باشد. توجیه ایمان زمانی صورت میپذیرد که بتوان درستی اعتماد و ایمان را از راههای معمول اثبات کرد. وی پاسخ نتایج ابطال ادلّه را بررسی میکند و میگوید: در صورتی که ادلّه خداشناسان ابطال شد، موضع معقولی که میتوان گرفت الحاد است، نه لاادریگری. آنگاه در برابر شکّاکان به دستهبندی دعاوی بر مبنای میزان شواهد میپردازد. اسکریون در انتهای مقاله، ترکیب ادلّه را نقد میکند و شرایطی برای ترکیب ادلّه بیان میدارد و معتقد است: اینکار در علوم تجربی امکانپذیر است، اما با بهکارگیری آن در الهیّات، چندان موافق نیست. نظریه اسکریون به تفصیل در چهار قسمت مورد بحث و بررسی قرار میگیرد
کلید واژهها: ایمان، عقل، الحاد
1 ایمان و عقل
در موضوع (رابطه ایمان و عقل) دو موضع متضاد وجود دارد: برخی برآناند که عقل و ایمان با یکدیگر تطابق دارند و برخی تطابق آن دو را رد میکنند. دسته اول، درباره حدّ تطابق به دو گروه تقسیم میشوند: عدهای تطابق را در مقدّمات ایمان میدانند، ولی در لوازم ایمان الزامی برای تطابق نمیبینند. آکویناس و پیروانش در جهان مسیحیت و اغلب فیلسوفان و متکلّمان مسلمان از این گروهاند. گروه دوم، به تطابق و هماهنگی کامل میان عقل و ایمان اعتقاد دارند. کانت را از این گروه برشمردهاند
دسته دوم نیز به دو گروه تقسیم میشوند: گروه اول، معتقدند که ایمان با عقل تضاد دارد و به حوزه ضد عقل تعلّق دارد.1 در این گروه، هم فیلسوفان ملحدی مانند هیوم وجود دارند و هم فیلسوفان و الهیدانان مؤمنی مانند کرکگور.2 گروه دوم، ایمان را فراتر از عقل میدانند. کالون و کارل بارت از این گروه به شمارند. وی میگوید: حجّیت و اعتبار وحی از خودش است، نه از عقل. به نظر او، الهیّات عقلانی خوب نیست؛ زیرا با حریف خود، یعنی الحاد، بر مبنا و باور وی میجنگد. کرکگور را نیز میتوان از یک نظر از این گروه به شمار آورد؛ زیرا وی ایمان را هم ضد عقل میداند و هم فراتر و برتر از آن. وی معتقد است عقل انسان به گناه آلوده شده است و در جایی که ایمان حضور دارد، دخالت عقل، بی حرمتی و نامربوط است
اسکریون با ردّ نظر کسانی که معتقدند ایمان هیچ ارتباطی با عقل ندارد و آن را متعلّق به حوزه دیگری همچون اراده یا تجربه درونی و فراتر از عقل میدانند، میگوید: ایمان به معنای (اعتماد) است. وقتی میگوییم به چیزی ایمان داریم، یعنی اعتقاد و عمل ما به گونهای است که گویی آن چیز بسیار قابل اعتماد است. بر این اساس، ایمان و عقل میتوانند با یکدیگر جمع شوند. اگر شواهد معتبری به سود ایمان وجود داشته باشند، آن را عقلانی میکند، وگرنه غیرعقلانی است. ایمان و عقل از دو سنخ جداگانهاند که قابل جمع با یکدیگرند. بر این پایه، ایمان درجه بالای اعتقاد است که ممکن است معقول یا نامعقول باشد
به نظر اسکریون، واقعیت ایمان متضمّن دو چیز است: یکی باور و دیگری اعتماد. درجه بالایی از باور در ایمان وجود دارد که موجب اعتماد به متعلّق باور میشود. بنابراین، ما میتوانیم درباره موجّه بودن این اعتماد و باور پرسش کنیم. اما کسانی که میخواهند با تغییر معنای ایمان، نیازمندی آن را به توجیه از میان ببرند، تنها با کلمات بازی میکنند. با صرف تغییر نام گل (رز)، بو و شکل آن تغییر نمیکند. بنابراین، نمیتوان ایمان را در معنایی مقابل عقل به کار برد و آن را راهی جداگانه به سوی حقیقت به حساب آورد
اسکریون در اینجا در صدد تحلیل مفهوم (ایمان) و یافتن ماهیت آن نبوده و به همین دلیل، ویژگیهای ایمان را به طور کامل بیان نکرده است. دو ویژگی (باور) و (اعتماد) به درستی از ویژگیهای ایمان بر شمرده شدهاند، اما باید دو ویژگی دیگر را نیز افزود و آن (تعهد) و (اراده) است. ایمان بدون التزام و تعهد بیمعناست. مؤمن کسی است که به متعلّق ایمانش پایبند باشد و در هر دو بعد نظری و عملی، تعهدی شورمندانه از خود نشان دهد. هر اندازه میزان تعهد و شورمندی آن کم شود، ایمان نیز رنگ میبازد و هر اندازه التزام و تعهد شورمندانه افزایش یابد، درجه ایمان شدت مییابد. تعهد شخص مؤمن در مقام نظر، هرگونه شک و تردید را کنار میزند و در مقام عمل، سستی و کاهلی را دور میسازد. مؤمن نمیتواند فارغ دلانه و بیتفاوت نسبت به متعلّق ایمانش نظارهگر باشد. او هستی و حیات خود را در وسط معرکه بازی سرنوشت میبیند و هرگونه بیتعهدی را در این زمینه خطرناک و هستی سوز مییابد
بر خلاف کسانی که تعهد شورمندانه را منافی عقلانیت میدانند، به نظر میرسد هیچ منافاتی میان این دو وجود ندارد. تعهد شورمندانه میتواند کاملا از سر عقلانیت باشد. باوری موجّه و معقول که پایه تعهد ایمانی فرد مؤمن میشود، شورمندی را از آن سلب نمیکند؛ زیرا شورمندی ملازم با ناآگاهی و تردید نیست. آنچه ایمان را شورمندانه میسازد، (هزینه بری) آن است، نه ابهامآلود یا تناقضآمیز بودن متعلّق آن، چنانکه کرکگور میگوید. انسان باید در راه ایمان خویش، چیزهایی را از هستی خود هزینه کند و محدودیتهایی را بپذیرد و از مال و جان خویش مایه بگذارد. این سرمایهگذاری در ایمان است که آن را شورمندانه میکند. هرچند درجات شورمندی مؤمنان بسیار متفاوت است، اما تفاوتدرجه موجب نمیشود که اصل شورمندی و تعهد از میان برود
اما باید توجه داشت که ایمان عملی ارادی است و از سنخ آگاهی صرف نیست؛ گو اینکه آگاهی مقدّمه آن است. برخی گمان میکنند که اگر ایمان را ارادی بدانند دیگر عقلانی نیست، یا اگر آن را امری عقلانی بدانند ارادی نیست. اما این بستگی به تلقّی ما از افعال ارادی دارد. بر اساس یک تلقّی فلسفی (سقراطی)، انسان همین که چیزی را بداند، خواه ناخواه به آن ملتزم میشود. معرفت انسان را وادار به التزام و عمل میکند. برای وادارکردن انسانها به عمل، کافی است معرفت آنها را به فایده آن چیز افزایش دهیم. اما بنا بر یک تلقّی فلسفی دیگر (ارسطویی)، معرفت به خیر و شرّ کارها، برای وادار کردن انسانها به عمل کافی نیست. گاهی انسانها ضعف اراده پیدا میکنند و علیرغم آگاهی از خوبی یک کار، آن را انجام نمیدهند. در اینجا نیز میتوان گفت: اینگونه نیست که اگر کسی دلایل قانعکنندهای برای ایمان به خداوند در اختیار داشته باشد، حتما ایمان میآورد. ایمان آوردن، عملی ذهنی نیست که با قطعیت ادلّه، چارهناپذیر شود. (ایمان آوردن)، فعلی نفسانی است که مسائل ذهنی صرفا مقدّمهای ناکافی برای تحقق آن هستند. با وجود ادلّه قانعکننده، باز هم میتوان ایمان نیاورد. با وجود براهین آشکار، هنوز هم میتوان وجود خداوند را تصدیق نکرد
(تصدیق کردن) فعلی نفسانی است که گاهی از آن به (عقدالقلب) تعبیر میکنند و با تصدیق ذهنی تفاوت دارد، هر چند تصدیق ذهنی مقدّمه آن است. این مقدّمه ذهنی، انسان را مجبور به پذیرش و التزام نمیکند. انسان میتواند پس از آن که عقل چیزی را درک کرد، آن را نپذیرد و به آن التزام نیاورد: (وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَیْقَنَتْهَا أَنفُسُهُم.) (نمل: 14) نقش اراده و تصمیمگیری در اینجا ظاهر میشود. دو چیز را نباید با یکدیگر خلط کرد: یکی شناخت حق و دیگری التزام به آن. شناخت حق به خودی خود التزام به آن را به دنبال نمیآورد. پای بندی به حق مستلزم اراده انسان است و همین امر ایمان را امری اختیاری میکند و میتوان حتی در برابر محکمترین و روشنترین ادلّه ایستادگی کرد و آنها را نپذیرفت
این مسئله اختصاصی به باورهای دینی ندارد، بلکه در همه باورها و التزامهای انسانی صادق است. در همهجا میتوان با حقِّ شناخته شده، جحود ورزید و آن را نپذیرفت. در باورهای عادی زندگی نیز، آنجا که پای سود و زیان ما به میان میآید، گاهی با حق جحود میورزیم. البته در اینجا باید به مسئله عمل توجه داشت؛ یعنی همانگونه که میان باورهای ذهنی و عقد قلبی و التزام باطنی رابطه وجود دارد – چنانکه گفته شد – میان آنها با عمل نیز رابطه وجود دارد؛ هم آنها در عمل تأثیر میگذارند و هم عمل در آنها. عمل به حق، قدرت شناخت انسان را بالا میبرد و امکان تمکین و التزام قلبی را فراهمتر میکند. گاهی مبارزه با حق و تکذیب آن بر اثر اعمال بد گذشته انسان است: (ثُمّکَانَ عَاقِبَهَالَّذِینَأَسَاءُواالسُّوءیأَنْ کَذَّبُوابِآیَاتِاللّهِ;)(روم: 10)
2 عقلانیت باور

غیرآرشیویها
-
مقاله بررسی عوامل موثر بر روی کارایی کلکتورهای خورشیدی مشبک تحت
مقاله تغییرات شاخصهای تنسنجی و لیپیدهای سرم بر حسب نمایهی تودهی
مقاله رایگان مختصری از فعالیت صندوق ضمانت صادرات تحت word
مقاله میراکردن نواسانات بین ناحیه ای با استفاده از سیگنال محلی د
مقاله Classification of damage modes in composites by using prin
مقاله استفاده از رویکرد تلفیقی تحلیل سلسله مراتبی و تاپسیس در مک
[عناوین آرشیوشده]